English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (488 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i was reserved for it U تنها برای من مقدر شده بود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
This is the only way to guarantee that ... U تنها راه برای تضمین این است که ...
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
slandered U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
This is important, not only today, but also and especially for the future. U این، نه تنها امروز، بلکه به ویژه برای آینده هم مهم است.
slanders U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slander U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
run U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
predetermined U مقدر
fated U مقدر
elliptical U مقدر
fey U مقدر
predeterminate U مقدر
implied U مقدر
ordain U مقدر کردن
ordained U مقدر کردن
the fullness of time U وقت مقدر
predestinate U مقدر کردن
predetermination U مقدر سای
heir presumptive U وارث مقدر
tacit U مقدر خاموش
predestinate U مقدر شده
ordaining U مقدر کردن
ordains U مقدر کردن
predestine U مقدر شدن یا کردن
predetermine U قبلا مقدر کردن
foredoom U ازپیش مقدر یا محکوم کردن
fate U مقدر شدن بسرنوشت شوم دچار کردن
fates U مقدر شدن بسرنوشت شوم دچار کردن
lines U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
destine U مقدر کردن سرنوشت معین کردن
heir presumptive U وارث درجه دوم که درصورت نبودن حخاجبی وارث میشوند وارث مقدر
merest U تنها
mere U تنها
solos U تنها
lonelier U تنها
lone U تنها
alone U تنها
solitary U تنها
loneliest U تنها
just U تنها
exclusive U تنها
solo U تنها
single-handed U تنها
lonely U تنها
uniquely U تنها
solitarily U تنها
recluses U تنها
recluse U تنها
only U تنها
unique U تنها
single line U خط تنها
soles U تنها
unaccompanied U تنها
single U تنها
sole U تنها
out in the cold <idiom> U تنها
by it self U تنها
single handed U تنها
siolus U تنها
solus U تنها
by oneself U تنها
by one,s self U تنها
by yourself U تنها
fly by the seat of one's pants <idiom> U دست تنها
bare handed U دست تنها
strand U تنها گذاشتن
singly U تنها انفرادا
leave alone U تنها گذاردن
single U تنها یک نفری
strands U تنها گذاشتن
lonesome U تنها وبیکس
wirte only U تنها نوشتن
aside U صحبت تنها
asides U صحبت تنها
sole U شالوده تنها
sole U تنها انحصاری
to pull a lone oar U تنها کارکردن
soli U تنها خوانان
sole argument U تنها دلیل
single haneded U دست تنها
soles U شالوده تنها
lone electron U الکترون تنها
bread alone U تنها نان
soles U تنها انحصاری
Do not leave me alone. U من را تنها نگذار.
he alone went U تنها اورفت
read only U تنها خواندنی
out of pure mischief U تنها از روی بدجنسی
To go alone to the judge . <proverb> U تنها به قاضى رفتن.
lonely hearts U تنها و جویای همدم
kick back <idiom> U تنها استراحت کردن
leave in the lurch <idiom> U دست تنها گذاشتن
adhoc U تنها به این منظور
to pull a lone oar U تنها پارو زدن
lone pair electron U زوج الکترون تنها
to reckon with out one's host U تنها به قاضی رفتن
to live to oneself U تنها زندگی کردن
not only he came but U نه تنها امد بلکه
but U نه تنها بطور محض
monological U تنها سخن گو خودگووخودشنو
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
photon U تنها یک الکترون تابش شود
Come along and keep me company. U بامن بیا تا تنها نباشم
zoon U تنها محصول یک نطفه واحد
par for the course <idiom> U تنها چیزیکه انتظار داشته
fair-weather friend <idiom> U شخصی که تنها دوست است
one-track mind <idiom> U تنها به یک چیز فکر کردن
rat race <idiom> U رها کردن ،تنها گذاشتن
baring the king U تنها کردن شاه شطرنج
bare king U شاه تنها یا بی یاور شطرنج
lip service <idiom> U تنها زبونی موافقت کردن
tapped U ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
tap U ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
Leave her alone. U اورا تنها (بحال خود ) بگذار
endorsement in blank U فهر نویسی به وسیله امضاء تنها
His only aim and object is to make afortune . U تنها قصدش پولدار شدن است
i did it only for your sake U تنها به خاطرشما این کار را کردم
tapping U ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
i rely solely on god... U تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
live out of a suitcase <idiom> U تنها بایک چمدان زندگی کردن
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
My only problem is money . U تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
You alone can help me. U تنها (فقط )شما می توانید کمکم کنید
peripheral U و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
monarchs U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
only death does not tell lies U تنها مرگ است که دروغ نمی گوید
monarch U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
letter-box company U شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
HD U ارسال داده تنها در یک جهت روی کانال یک سویه
tuner U زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
tuners U زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
I am obsessed by fear of unemployment . U تنها فکرم نگرانی از بیکاری ( عدم اشتغال ) است
You should always be careful walking alone at night. U همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
to disturb any one's privacy U کسیرا تنها یا اسوده نگذاشتن مخل اسایش کسی شدن
sleeping partners U شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
sleeping partner U شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
cantilever U تیرکی که تنها در یک انتهابصورت صلب به تکیه گاهی متصل شده است
latchkey child [کودکی که معمولا در خانه بخاطر مشغله پدر مادر تنها است]
front de liberation national U فعالیت می کرد و در حال حاضر تنها حزب سیاسی الجزایر است
restricted propellant U سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
identities U تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
identity U تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
physiocratic system U روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
undamped U نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
child U یک رکورد داده که تنها با توجه به محتوی رکوردهای موجوددیگر میتواند ایجاد شود
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
ground adjustable propeller ملخی که گام آنرا تنها ازخارج و روی زمین میتوان تغییر داد و نه در حال پرواز
open cycle reactor system U سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
band project filter U فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
helmzhold resonator U محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
gyrodyne U رتورکرافتی که رتورهای ان هنگام برخاستن شناورماندن فرود و جلو رفتن تنها دردامنه معینی از سرعت توسط موتور کار میکند
a chromatic U [معماری بدون رنگ یعنی تنها با رنگ سیاه و سفید با آلروماتیک]
play by ear <idiom> U توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
primary U تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
lift fan U توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
falangisme U نهضت فاشیستی اسپانیا که حزب معتقد به ان حالیه تنها حزب قانونی اسپانیاست
This was the one time he did such a thing and it proved to have fateful consequences. U این تنها باری بود که او دست به چنین کاری زد و نتیجه اش فاجعه انگیز بود.
Laugh and the world laughs with you , weep and you wepp alone. <proverb> U بخند تا دنیا با تو بخندد گریه کن تا تنها گریه کنى.
serials U فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
serial U فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
liftjet U توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
solos U پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
solo U پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
if and only if U اگر و تنها اگر [ریاضی] [منطق] [کامپیوتر]
aileron spar U تیرکی تنها درقسمتی از طول بال وجود دارد و نقاط لولاشدن فلپ به بال روی انهاقرار میگیرد
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
lay off <idiom> U به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c U استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narratives U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narrative U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
revenue tax U مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
bin U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bins U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
teacloth U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloths U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
no show U مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
cat U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
gather shot U ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com